کد مطلب:211841 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:227

نجات فردی از تشنگی
دو نفر از اهالی مدینه به قصد زیارت اهل قبور به بیرون شهر رفتند. در بین راه به سبب خستگی و گرمای شدید، یكی از آن دو نفر، دچار تشنگی شدیدی شد به حدی كه تاب و توان از او گرفته شد و از مركبش به زمین افتاد.

مرد دیگر كه برادرش بود، ناراحت و حیران گشت و تصمیم گرفت، برای نجات برادرش، نماز بخواند و دعا كند.

آن مرد به نماز، دعا و ائمه معصومین خصوصا امام زمانش، یعنی امام جعفر صادق (علیه السلام) متوسل گردید و از آنها درخواست كمك كرد.

پس از مدتی، ناگهان فردی را مشاهده كرد كه به طرف آنها می آید. آن غریبه به آنها رسید؛ تكه چوبی را در دهان خشكیده ی آن مرد تشنه گذاشت با این كار حضرت، او به هوش آمد و تشنگی اش رفع شد؛ سپس آن دو برادر به زیارت اهل قبور رفتند و آن گاه به مدینه باز گشتند.

بعد از رسیدن به مدینه، یكی از آنها خدمت امام جعفر صادق (علیه السلام) مشرف شدند، امام صادق (علیه السلام) به او فرمود:



[ صفحه 27]



«حال برادرت چگونه است و آن چوب كجاست»؟

عرض كرد: ای آقای من! وقتی برادرم را به آن حال دیدم، بسیار ناراحت شدم و از خداوند خواستم، او را نجات دهد و وقتی عنایت حق تعالی، نصیب ما شد و برادرم نجات پیدا كرد از آن چوب غافل شدیم.

حضرت فرمود: «همان ساعت كه تو در غم برادر خود بودی، برادر من، حضرت خضر (علیه السلام) نزد من آمد و من قطعه ی چوبی از درخت طوبی را توسط خضر برای تو فرستادم».

سپس امام رو به خادم خود كرد و فرمود: «آن سبد را بیاور». چون خادم سبد را آورد، حضرت در آن را برداشت و از آن قطعه ی چوبی را بیرون آورد؛ آن همان تكه چوبی بود كه برادرم به وسیله اش از مرگ حتمی، نجات یافته بود. [1] .


[1] منتهي الآمال.